English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (429 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
coastel low U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
littoral law U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
freedom of seas U ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
territorial waters U ابهای ساحلی
inshore water U ابهای ساحلی
piloting U ناوبری در کنار ابهای ساحلی
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
defense coastal area U منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
hovering acts U قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
out port U ساحلی مورد استفاده سر پل
shore patrol U انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
dumb well U چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
beach diagram U طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot U کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
There is more to it than meets the eye. U ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
spill water U ابهای اضافی
upwellings U ابهای بالارود
surplus water U ابهای مازاد
ground water U ابهای زیرزمینی
surplus water U ابهای اضافی
hydrogeology U بررسی ابهای زیرزمینی
table waters U ابهای معدنی سر سفره
groundwater U ابهای زیر زمینی
lentic U وابسته به ابهای راکد
tail drain U نهرچه ابهای مازاد
high seas U ابهای برون مرزی
overflowed U ابهای اضافی لبریزی
hydrology U بررسی ابهای سطحی
overflows U ابهای اضافی لبریزی
overflow U ابهای اضافی لبریزی
high seas U ابهای بین المللی
water tables U سطح ابهای زیر زمین
balneology U مبحث استحمام در ابهای گرم
inland rules U مقررات حرکت در ابهای داخلی
lentic U زیست کننده در ابهای راکد
water table U سطح ابهای زیر زمین
phenolic epoxy U خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
normal U محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد
hydro statics U علم شار وموازنه ابهای ساکن
hydrology U گفتار درچگونگی ابهای روی زمین
piscary U ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
hydrography U نقشه برداری از ابهای روی زمین
halophile U موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
intrapermafrost water U ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
hydrothermal U وابسته به عمل ابهای گرم درپوسته زمین
salinometer U الت تعیین مقدار نمک در ابهای شور
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
suprapermafrost U ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
There's an exception to every rule. U برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
thinnest U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinned U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thins U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thin U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinners U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
transient U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
There is one physician for every 260 inhabitants. U برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
transients U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
monitored U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitor U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitors U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
inshore U ساحلی
coastal U ساحلی
coastlines U خط ساحلی
offing U اب ساحلی
bridge head U سر پل ساحلی
coastline U خط ساحلی
beach head U سر پل ساحلی
strandline U خط ساحلی
sea board U خط ساحلی
bridgehead line U خط سر پل ساحلی
seasider U ساحلی
inshore water U اب ساحلی
chains U متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain U متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
vaccine U امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها
vaccines U امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
beach exit U معبر ساحلی
beach exit U گذرگاه ساحلی
foreshores U کمربند ساحلی
foreshore U کمربند ساحلی
coastguards U گارد ساحلی
shore erosion U فرسایش ساحلی
beach erosion U فرسایش ساحلی
beach matting U کف پوش ساحلی
inshore current U جریان اب ساحلی
costal frontier U مرز ساحلی
beach face U کمربند ساحلی
shore patrol U دژبان ساحلی
shore stablishment U تاسیسات ساحلی
shore patrol U پلیس ساحلی
beach obstacle U مانع ساحلی
beach organization U یکان ساحلی
intermediate type submarine cable U کابل ساحلی
beach patrol U گشتی ساحلی
landing craft U کرجی ساحلی
land breeze U باد ساحلی
beach patrol U نگهبان ساحلی
beach reserves U ذخایر ساحلی
shore boat U تاکسی ساحلی
shoreline U خط ساحل یا خط ساحلی
inshorepatrol U گشتی ساحلی
boat telephone U تلفن ساحلی
tidewater U خط ساحلی کشند اب
coast station U ایستگاه ساحلی
coastal artillery U توپخانه ساحلی
coastal frontier U حدود ساحلی
marinas U تفرجگاه ساحلی
marina U تفرجگاه ساحلی
shorelines U خط ساحل یا خط ساحلی
coastal patrol U گشتی ساحلی
coastal route U مسیر ساحلی
coastal zone U منطقه ساحلی
inshore current U جریانات ساحلی
territorial sea U دریای ساحلی
over the beach operations U عملیات ساحلی
quays U دیوار ساحلی
quay U دیوار ساحلی
coast defence U پدافند ساحلی
barrier light U نورافکن ساحلی
cabotage U کشتیرانی ساحلی
littoral U ناحیه ساحلی
groyne U سد یا دیواره ساحلی
dune U توده شن ساحلی
martello U قلعه ساحلی
links U تپه ساحلی
sea dike U دیوار ساحلی
coastguard U گارد ساحلی
cabotage U تجارت ساحلی
Berlin U کالسکهی چهارچرخهای که در عقب آن رکابی برای ایستادن یک مستخدم وجود دارد
barrier reef U مرجان سنگ ساحلی
battalion landing team U تیم ساحلی گردان
sanbar U دیوار شنی ساحلی
beach dump U انبار موقت ساحلی
beach matting U تور سیمی ساحلی
beach flag U پرچم مشخصه ساحلی
beach group U گروه خدمات ساحلی
coastal navigation, coasting U حمل و نقل ساحلی
cabotage U کشتی رانی ساحلی
levee U دیواره ساحلی رودخانه
continental shelf U حد ساحلی فلات قاره
costal frontier U نوار مرزی ساحلی
beachmaster's unit U یکان لجستیک ساحلی
lido U میعادگاه قشنگ ساحلی
lidos U میعادگاه قشنگ ساحلی
beach support area U منطقه پشتیبانی ساحلی
beach minefield U میدان مین ساحلی
coastal frontier U نوار مرزی ساحلی
coastal route U راه ابی ساحلی
coasters U کشتی ویژه خط ساحلی
coaster U کشتی ویژه خط ساحلی
cabotage U حمل ونقل ساحلی
phalarope U مرغ ساحلی نوک دراز
tideland U زمین ساحلی دستخوش جزرومد
coastal refraction U انعکاس ساحلی امواج رادیویی
cay U تخته سنگ ساحلی درجزیره
beach reserves U ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
Goa U ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
Pronoia U واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
shore party U گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
beach unit U یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
coves U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
offshore U دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
surfbird U مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
cove U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
sea frontiers U مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
willet U مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
layig up position U موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
riviera U ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
intracoastal sealift U سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
beach organization U یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
Like every child, she has only limited vocabulary at her disposal. U مانند هر کودک، او [زن] وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
rill U جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
daymark U علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
offshore U در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
polder U زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
routing U مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
ports U انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
military testament U وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
ScanDisk U که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
condominiums U اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
condominium U اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
demarche U بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
an fitting U رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
intercoastal U رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
most favored nation U کشورهایی را گویند که در صورتی که یکی از لنها امتیازی را به کشور دیگر بدهد سایرین نیزبخودی خود دارای ان امتیازبشوند
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1 if there's any justice
1tink and grow rich
1incentive
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com